توضیحات
در این کتاب آمده است: روزی روزگاری، خانـواده ی کشـاورز فقیـری بودنـد کـه از مـال دنیـا، فقـط یک گاو داشـتند. یـک روز مرد کشـاورز مریـض شـد
و مدّتـی بعـد از دنیـا رفـت. همسـر کشـاورز و پسـرش جـک مجبـور بودند شـیر تنهـا گاوی را کـه داشـتند بدوشـند
و بـا فـروش آن زندگـی خـود را بگذراننـد. جـک پسـر تنبـل و سـر به هوایـی بـود و در کارهـا بـه مـادرش کمک نمی کـرد.
مادر همیشـه او را نصیحت میکـرد، امّـا ایـن حرف هـا بـه گـوش جـک فـرو نمی رفـت. همیـن چیزهـا باعـث میشـد
نویسنده | شاگاهیراتا |
مترجم | سجاد قدیانی |
شابک | 9786003752559 |
ناشر | انتشارات برف |
موضوع | قصه های کلاسیک |
قطع | خشتی |
نوع جلد | شومیز |
نوع کاغذ | تحریر |
تعداد صفحه | 12 |
گروه سنی | ب |
چاپ شده در | ایران |
وزن | 49 گرم |
سایر توضیحات | روزی روزگاری، خانـواده ی کشـاورز فقیـری بودنـد کـه از مـال دنیـا، فقـط یک گاو داشـتند. یـک روز مرد کشـاورز مریـض شـد و مدّتـی بعـد از دنیـا رفـت. همسـر کشـاورز و پسـرش جـک مجبـور بودند شـیر تنهـا گاوی را کـه داشـتند بدوشـند و بـا فـروش آن زندگـی خـود را بگذراننـد. جـک پسـر تنبـل و سـر به هوایـی بـود و در کارهـا بـه مـادرش کمک نمی کـرد. مادر همیشـه او را نصیحت میکـرد، امّـا ایـن حرف هـا بـه گـوش جـک فـرو نمی رفـت. همیـن چیزهـا باعـث میشـد |